خود خودم هستم

ساخت وبلاگ
در زندگی همه ی ما وقتهایی هست که از اطرافیانمان دلگیر میشویم اما این دلگیری ها وقتی عمیق مشود که آن اطرافیان از عزیزان ما باشند...آن وقت است که تا بخواهی بیشتر توضیح بدهی اوضاع خراب و خراب تر میشود!!! در زندگی من یکی از این مواقع زمانی پیش میاد که نادانسته،نظرات و پیشنهادهای مادرمو به همسرم منتقل میکنم و نتیجه چیزی فرای تصور من  میشه:همسرم برداشتی کاملا متفاوت از حرف کرده و بین ما بحثو جدل پیش میاد...بارها و بارها پیش  اومده که صحبت های مادرمو در زندگیم وارد کردم  و شدیدا پشیمان شدم،شاید حماقت از خودم بوده،آخه من بارها شاهد این بی سیاستی ها در برخورد ما خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : کار درست چیست, نویسنده : khodemahao بازدید : 32 تاريخ : پنجشنبه 13 آبان 1395 ساعت: 10:28

چند وقت پیش چندتا کتاب در مورد تربیت فرزند از خواهرم گرفتم و شروع کردم به خوندنشون.کتابای نسبتا خوبی بودن و مدتی منو سرگرم کرده بودن،تا اینکه... تا اینکه مدت کوتاهی از مطالعه ی اون کتابا نگذشته بود که اسمشو تو لیست کتابای مسابقه ی کتابخوانی " بخونو ببر" خندوانه دیدممن هیچ وقت تصمیم نداشتم تو این مسابقه شرکت کنم اما وقتی دیدم یکی از این 10 کتابو خوندم با خودم گفتم بد نیست منم وارد مسابقه بشم و شدم...وارد شدن من همانا و وسوسه ی افزایش امتیاز همانا...به نحوی که وقتی دوتا کتاب خردیم و امتیازای خوبی از جوابدهی به سوالا گرفتم انگیزم زیاد شد که 4تا کتاب دیگه هم بخ خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodemahao بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 15:09

روزها برای من تکراری میگذرند،هیچ وقت...هیچ وقت فکر نمیکردم مادر شدن اینقد میتونه سخت باشه،تازه من هنوز پا به عرصه ی تربیت و سروکله زدن با کودک نرسیدم،فعلا سختی کارم در استراحت مطلقیه که دکتر واسم تجویز کرده. مدتها است از اینی که هستم راضی نیستم،نظر دیگران برام اهمیتی نداره اما خودم از رفتارهای خودم رضایت ندارم،گاهی وقتها صمیمیت هایی با دیگران از خودم نشون میدم که بعدا خیلی پشیمون میشم و حرفایی میزنم که دیگران به شکل دیگری برداشت میکنند و.... خیلی وقت پیش یه روز مادر شوهرم خونمون بود و عمدا یا سهوا با انداختن قاشق در بشقاب برنج خوری،یکی از بشقابهای ب خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodemahao بازدید : 42 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 15:00

روزهای متفاوتی را میگذرونم،چند هفته ی پیش حوصله ی خودمو هم نداشتم و بخاطر تغییرات شدید و متفاوتی که در اثر بارداری در بدنم ایجاد شده بود حال خوبی نداشتم،اما با تمام وجود سعی میکردم با انرژی های منفی مبارزه کنم. قرار شده چند روزی رو بدون همسرم خونه ی مادرم باشم،شب اول همسرم با من اومدو دوباره برگشت خونه،شب دوم کلا نیومد و...حالا نمیدونم شب سوم چی میشه!! راستش وقتی امشب همسرم گفت نمیام برخلاف همیشه اصلا بهش اصرار نکردم،راستش حس میکنم انگیزمو در این زمینه کشته،من زن با پشتکاری نیستم اما واقعا برای بهبود روابطم با همسرم تلاش کردم،بیشتر این تلاش در جهت خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : تفکر سنتی و مدرن,تفکر سنتی,تفکر سنتی بازاریابی, نویسنده : khodemahao بازدید : 24 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 15:00

امروز مهمونی دعوتم،خوشحالم و ازین که فضای خونه رو ترک میکنم،حتی برای چند ساعتم که شده حس خوبی دارم،مهمونی رفتنو خیلی دوست دارم البته نه هر مهمونی ای رو،آدمایی که تو اون مهمونی هستن واسم خیلی مهمن،عاشق جمع های هم سنو سال خودم هستم مخصوصا جمع دخترای هم سن خودم تو فامیل و دوستام.   بعد از ازدواجم زیاد مهمونی میرفتیم،اما اصلا بهم خوش نمیگذشت،هر چند که به عنوان تازه وارد در مرکز توجه بودم اما حضور خانواده ی همسرم مانع لذت بردن از مهمونی میشد(عادت خانواده ی همسرم در کنترل کردن رفتار دیگران و البته من، آزار دهندس،اونا حتی صحبتای منو همسرمو لب خونی میکردن) خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : برای خودم,برای خودم متاسفم,برای خودم مینویسم,براي خودم,برای خودم زندگی میکنم,برای خودمان زندگی کنیم,برای خودم مردی شده ام,براي خودم مينويسم,برای خودم دلتنگم,برای خودم کار کنم, نویسنده : khodemahao بازدید : 20 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 15:00

دیشب همسرم از مسافرت دو روزه اش به تهران برگشت،فوق العاده خسته بود چرا که از این دو روز 1روزشو در حال رانندگی تو جاده بود،دلیل اصلی سفر همسرم بدنیا اومدن بچه ی برادرش بود و روز بعد از رسیدنشون به تهران نوزاد متولد شد،البته من به خاطر شرایطم نتونستم در این سفر همراهیش کنم اما دیشب وقتی برگشت برخلاف انتظار من که بعد از دو روز که همو میدیدم اون طور که باید رفتارش محبت آمیز نبود و در حین حال ابراز محبت زیادی به بچه ی برادرش داشت(باید اینو بگم که همسر من اصلا اهل بروز احساساتش نیست،بطور کلی آدم آرومیه و کمی سرد،بخاطر همین من واقعا تعجب کردم وقتی دیدم چه احس خود خودم هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت خود خودم هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodemahao بازدید : 46 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 15:00